
اینکه روی کمربند خشکسالی قرار داریم به کنار، اینکه حالا قرنهاست این سرزمین با خشکسالی و بی آبی روبهرو بوده هم همینطور، از تغییرات اقلیمی و گرمتر شدن زمین هم آنطور که به نظر میآید گریزی نیست. جمعیت هم که طی چهار دهه گذشته افزایش داشته و رویکرد همین جمعیت به الگوهای مصرفگرایانه افزایش پیدا کرده و بهدنبال آن نیاز به آب و منابع غذایی را بیشتر کرده است. اولین راهکار ما در این شرایط بهرهبرداری از عرصههای منابع طبیعی بوده است، اما این بهرهبرداری در اغلب موارد چنان سریع، نامعقول و البته منفعتطلبانه بوده که باعث برهم خوردن تعادل نظام حوضههای آبخیز شده است. استفاده بیرویه از این منابع آن هم بدون هیچ توجهی به توان طبیعی آن پیامدهای بسیار به همراه داشته است، از نابودی پوشش گیاهی و کاهش منابع آبی زیرزمینی بگیرید تا تشدید فرسایش خاک، وقوع خشکسالیهای مکرر و البته افزایش سیل. تدبیرها هم در این میان محدود شده است به تصمیماتی همچون سدسازی و وعدههایی مثل انتقال آبهای بین حوضهای. تدبیرهایی که بیشتر نمک به زخم بوده تا مرهمی بر آن. «دانش آبخیزداری» یا آنطور کارشناسان این حوضه به آن باور دارد «هنر آبخیزداری» قرار بوده به نوعی همین چرخه تباهی را مدیریت کند، اما چقدر توانسته در این راه موفق باشد؟ چه مشکلاتی پیش روی این موضوع قرار داشته؟ و چقدر میتوان امید داشت از همین اندک سرمایه باقیمانده از عرصههای طبیعی میتوان محافظت کرد. آمارهای منتشر شده در همین سیلابهای اخیر حاکی از این بود که با وجود قرارگیری کشور ما در کمربند خشکسالی، اما ۸۰درصد نزولات آسمانی همچنان هدر میرود. همین نکته را از دکتر هوشنگ جزی، مدیرکل دفتر آبخیزداری و حفاظت خاک سازمان جنگلها میپرسیم و او با تاکید بر این آمار میگوید: «ما تقریبا سه برابر متوسط جهانی تبخیر آب داریم؛ بنابراین حجم قابلتوجهی از بارشهای ما بهواسطه تبخیر از بین میرود، بخش دیگری از این بارشها هم به علت استفاده نادرست به صورت سیلاب به دریاها و اقیانوسها میرود، ولی ما میتوانیم بهرهبرداری بهتری از منابع آب سطحیمان داشته باشیم.»، اما در میانه این بحثها آمارهای هولناکتری هم وجود دارد. یکی از مهمترین این آمارها مربوط به میزان تبخیر آب ذخیره سدهاست، به این معنا که سدها حالا دقیقا کارکردی خلاف آنچه قرار بوده را پیدا کردهاند. سدها قرار بوده ذخیره آبی را برای فصل گرم سال در اختیار ما بگذارند، اما حالا نهتنها این وظیفه را عمل نمیکنند بلکه باعث تبخیر بیشتر آب هم میشوند. علاوه بر آن هزینه گزافی هم روی دست ما میگذارند! هوشنگ جزی میگوید: «ما هزینه بسیاری برای سدسازی انجام میدهیم، هدف از این کار هم تجمیع منابع آبی در پشت سدها، گرفتن انرژی برق از آنها و البته استفاده از این منابع برای آب آشامیدنی و کشاورزی عنوان میشود. در حال حاضر نزدیک به ۸۵درصد از منابع آبی ما صرف کشاورزی میشود. آنچه در مخازن سدها خیلی مهم است و دارد اتفاق میافتد این است که ما به جای اینکه مخازن سدها را با آب پر کنیم، داریم با خاک پر میکنیم! به این مفهوم که فرسایش خاک ما در سال آنقدر زیاد است که رسوبات وارد مخازن سدها میشود.»