به گزارش افلاکیون : استان کردستان/اشتغالزایی بدون گرفتن تسهیلات بانکی و گذر از بوروکراسیهای اداری و با تکیه بر ایدههای نو و همت، نماد اقتصاد مقاومتی است موضوعی که قمری خانم تلنگر آن را در یکی از روستاهای بخش مرکزی سنندج زد و موفق شد که نان سر سفره بانوانی بگذارد که اکثر قریب به اتفاق آنها زنان سرپرست خانوار هستند.
قمری خانم ۱۴ سال کارمند یکی از ادارات بوده، اما علاقه به کار هنری و صنایع دستی او را از پشت میزنشینی وارد فضای تولید کرد بستری که روز به روز بر گستره آن افزوده شد و از دایره خانوادگی به همسایه ها و رفته رفته بخش زیادی از بانوان یک روستا را درگیر هنر و اشتغالزایی کرده است، اینها بخشی از صحبتهای قمری یاهویی خانم بانوی کارآفرین سنندجی است…
بانوی کارآفرینی که زندگی روستایی و تولید را بر زندگی شهری و کارمندی ترجیح داد و همراه خانواده اش قریب به ۳ سال است در یکی از روستاها شهرستان سنندج، امیدخانواده هایی شده که غم نان داشتند.
نبض زندگی در کارگاه قمری خانم جریان دارد، صدای حیات در اینجا طنین انداز است صدایی که آوای خوش امید و تلاش میدهد و اگر از آن حمایت شود هیچ گاه به سکوت تبدیل نخواهد شد.
پای درددلشان که مینشینی هر یک داستانهای متفاوتی دارند، از رنجهایی که به کارآفرینی بدل شد تا امیدی که پس از ناامیدیها با دستگیری یک کارآفرین در دل جوانه زد.
آنگاه که سرانگشتانت را برای نوازش و لمس ظرافت این هنر اصیلشان می بری گویی روح هنرمند در هنرشان جاری است و حس زیبایی خواهانهات را سیراب میکند.
اینجا زندگی جاری است، جایی آرامشبخش و دور از تمام دغدغهها و ازدحام و آلودگیهای شهر…..
اینجا زندگی جاری است، جایی آرامشبخش و دور از تمام دغدغهها و ازدحام و آلودگیهای شهر، روستایی از جنس هنر با مردمانی هنرمند که از سرپنجه هر کدامشان هنر میتراود.
با ورود به روستا و نزدیکی کارگاه کوچک اما پربرکت قمری خانم، صدای تقتق زدن چکش روی سکهها به گوش میرسد به درب کارگاه که نزدیک میشوم مشامم پر میشود از بوی گداخته شدن سکههایی که زیر مشعل روشن قمری خانم به هم چفت و بست میشوند، داخل کارگاه صدای چکش بلندتر شنیده میشود.
بچههای کارگاه هرکدام مشغول کاری هستند، یکی روی کلاه مخملی سکه میچسباند و آن دیگری میخکهایی که از دیشب در آب خیسانده برای درست کردن گردنبند به نخ میکشد، شعله خانم هم مشغول وصل کردن منگولهای رنگی به سردرب گلیمی بافته شده و هرکدام گوشهای از کار را بهدست گرفتهاند.
زندگی با طعم هنر
حس عجیبی هنگام سخن گفتن از هنر در وجودش موج میزد، عشقی که موجب شد تا قمری خانم عطای کارمندی را بعد از ۱۴ سال خدمت در یکی از دستگاههای اداری استان به لقایش ببخشد و وجودش را وقف کارهای هنری کند.
زندگی با طعم هنر رفتهرفته آنقدر برایش خوشایند بود که زندگی شهرنشینی را هم رها میکند و راهی روستای سورهزه (سرخهدزج) در نزدیکی سنندج میشود.
کارآفرینی بر بستر هنر
این بانوی هنرمند کردستانی میگوید: روزهایی که در اوایل برای خانواده کمی سخت بود، اما هرچه جلوتر میرفت از تصمیم زندگی در روستا خوشحالتر میشدند زندگی در این روستا او را با خانوادههایی آشنا کرد که بعضا یا خود و یا همسران مریضی داشتند و در تامین هزینههای درمانی با تنگنا مواجه بودند.
اوایل سعی میکرد با کمک گرفتن از خیرین بخشی از مشکلات آنها را حل کند اما هرچه جلوتر میرفت کار سخت و سختتر میشد تا بالاخره تصمیم گرفت به جای ماهی دادن، ماهیگیری را یاد دهد این شد که آموزش بانوان علاقهمند را آغاز کرد و در حال حاضر زمینه کار را برای بیش از ۵۰ نفر فراهم کرده است.
قمری خانم همه توانش را برای توسعه و تجهیز این کارگاه بکار گرفته که البته تحقق آن در گروی حمایت متولیان حوزه صنایع دستی و اعطای تسهیلات کمبهره است که مسیر این بانوی کارآفرین را در رسیدن به مقصود تسهیل ببخشد.
کلاه فیس، جلیقه، گردنبند، زیورآلات قدیمی و …از جمله محصولاتی است که در کنار گلیمهای بافته شده در کارگاه قمری خانم خودنمایی میکنند، شعله گاز را به سبک و سیاق هر روز روی میز کار روشن میکند و همانگونه که با ظرافت خاص سکههای قدیمی را به هم جوش میکند، از سختیهای مسیری میگوید که در طول ۳ سال فعالیت خود در این روستا با آن مواجه بوده است.
اینکه مجبور است بخش زیادی از کار را به دلیل نداشتن دستگاه مخصوص جوش به تبریز بفرستد برایش بسیار هزینهبردار است.
میگوید: اگر میتوانستم کارگاه را تجهیز کنم جدای از کاهش هزینههای تولید، زمینه اشتغالزایی برای چندین نفر دیگر هم در این کارگاه به صورت مستقیم فراهم میشد.
با توجه به همجواری کردستان با کشور عراق، محصولاتی که تولید میکنیم به خاطر اشتراکات فرهنگ و نوع پوشش مشابه متقاضی دارد، اگر امکان تولید بیشتر و صادرات برایمان فراهم باشد میتوانیم بخشی از بازار کشور همسایه را هم در دست بگیرم.
تا زمانی که تولید ما توجیهپذیر نباشد نمیتوانیم قراردادی منعقد کنیم متاسفانه کمبود امکانات و افزایش قیمت مواد اولیه ما را با تنگنا مواجه کرده است.
از سوی دیگر هم وضعیت اقتصادی مردم در داخل استان موجب شده فروش فعلی ما با کاهش مواجه شود، اگر بتوانیم قیمت تولید را کاهش دهیم و به صورت مستقیم آنچه را تولید میکنیم در بازار عرضه در اختیار مصرف کننده قرار دهیم قطعا درآمد بیشتر برای خانمهای شاغل در این کارگاه ایجاد خواهد شد.
ایجاد بازار صنایع دستی
اگر بازار صنایع دستی برای ارائه کارها در شهر سنندج دایر شود و از صنعتکاران فعال در این حوزه حمایت شود، بخش زیادی از مشکلات ما در حوزه عرضه به عنوان یکی از اصلهای مهم در تولید رفع میشود.
زیورآلات و سایر محصولات صنایع دستی و سنتی که در این کارگاه تولید میشود به واسطه تبلیغات در فضای مجازی، برای برخی از مشتریان در کشورهای انگلیس، هلند، نروژ و یکی دو کشور دیگر سفارش بگیریم و با بالاترین کیفیت تولید و ارسال کنیم.
چند ماه برای دبی تولید میکردیم، اما به دلیل نبود امکانات و افزایش سفارشات نتوانستیم به روند همکاری ادامه بدهیم.
چند ماه برای دبی تولید میکردیم، اما به دلیل نبود امکانات و افزایش سفارشات نتوانستیم به روند همکاری ادامه بدهیم.
این نشان میدهد که توانایی و استعداد خوبی در این مجموعه وجود دارد و اگر امکانات و تجهیزات کافی برای کار داشته باشیم میتوانیم زمینه اشتغالزایی و رونق اقتصادی را در این روستا فراهم سازیم.
حرفهایی از جنس تلاش
ملودی زیبای زندگی در سایه تلاش بانوان در این کارگاه یکنواخت نواخته میشود، نبض زندگی و جریان حیات را میتوان در این کارگاه با صدای رسا شنید.
پای درددلشان که مینشینی هر یک قصه متفاوتی دارند، از رنجهایی که به کارآفرینی بدل شد تا امیدی که پس از ناامیدیها با دستگیری یک کارآفرین در دل جوانه زد.
شعله یاهویی بانوی هنرمند و خوش ذوق فعال در این کارگاه عاشقانه و پر احساس دستش را روی گلیم تازه پایین آمده از دار میکشد و میگوید: اگر چه قالی و گلیم سنتی در ایران بعنوان فرش زیر پا استفاده میشود؛ اما در اروپا همانند، تابلو بر دیوار خانهها جلوهگری میکند.
سعی کردم با نوآوری در تولید و استفاده از گلیمهای بافته شده به دست زنان خوش ذوق روستای سرخه دزج کار را از سنتی به صورت مدرن در بازار عرضه کنیم.
ظرافت و هنر بافت نقشهای زیبا که در درون تار، پود، رج و انگشتان هنرساز دختران و زنان روستانشین که به صورت قالی، گلیم و …. نمود پیدا میکند را براساس نیاز امروز از حالت سنتی بیرون آوردیم و به صورت مدرن در قالب محصولات مختلف به بازار عرضه میکنیم.
رومیزی، سردرب، کوسن، کیف موبایل، کیف زنانه و …از محصولاتی است که در حال حاضر در این کارگاه و در خانه بانوان روستای سرخهدرج در حال تولید و عرضه به بازار است.
شعله خانم میگوید: متاسفانه به دلیل کوچک بودن کارگاه بسیاری از بانوان فعال در این رشته هنری مجبور هستند در منزل فعالیت کنند اوایل تا قبل از افزایش قیمت مواد اولیه کار خوب پیش میرفت و فروش خوبی داشتیم اما تورم تیشه به ریشه کارمان زد.
تنگناهای تولید
مواد اولیه برای تولید نسبت به سال قبل تقریبا ۵ برابر شده است، این افزایش قیمت مواد اولیه فشار مضاعف به تولیدکننده و در گام بعدی مصرف کننده وارد کرده است.
قبل از افزایش قیمت مواد اولیه بانوان بیشتری در این روستا در زمینه گلیمبافی فعالیت داشتند؛ اما با توجه به نبود سرمایه در گردش برای تامین مواد اولیه و همچنین کاهش میزان فروش رفته رفته تعداد فعالین این حوزه رو به کاهش است.
ضرورت حذف دست دلالان
شرمین اللهمرادی که مشکل دیابت دارد به لحاظ هزینههای درمانی با تنگنا مواجه است، در بستر همین کارگاه مشغول تولید و بافت لباس محلی است، میگوید: راهاندازی و شروع به فعالیت این کارگاه در روستا انگیزه برای تلاش و کار را در بانوان تقویت کرد و الان بهترین استفاده از اوقات فراغتمان میبریم.
در این کارگاه در کنار آموزشهای رایگان به افراد علاقهمند خودم هم برای تامین هزینههای درمانم مشغول به کار هستم.
منجوق دوزی و گلدوزی هر کدام از این پیراهنهای محلی حدود یک هفته تا ۱۰ روز طول میکشد محصول آماده شده در بازار عرضه در حالی با قیمت بالایی در اختیار مصرف کننده قرار میگیرد که به ما کمترین هزینه پرداخت میشود.
بیشتر سود این کار به جیب دلالان میرود اگر در همین کارگاه زمینه عرضه به صورت مستقیم به مصرف کننده فراهم شود قطعا سود بیشتر به خود تولیدکننده میرسد.
یکی دیگر از مشکلات ما نبود سرمایه برای تهیه مواد اولیه است الان مجبور هستیم که سفارش و مواد اولیه را از برخی فروشندههای فعال در بازار بگیریم این کار موجب شده مبلغ بسیار ناچیزی به امثال ما که بیشترین زحمت میکشیم پرداخت شود، حتی اگر امکان پرداخت تسهیلات از طریق همین کارگاه فعال در روستا فراهم میشد بهرهمندی ما از زحمتی که میکشیم بیشتر میشد.
بیشترین سود تولید در جیب دلال
هلاله خانم هم از بانوان بشاش و سرزنده کارگاه از همان ابتدا تکلیفش را با خودش و ما روشن میکند و میگوید: خیلی دوست دارم برای خودم کسب و کاری راه بیندازم و دست افراد ناتوان را بگیرم. تقریبا دو سال پیش در کارگاه آموزشی قمری خانم با هنر مروارید و ملیلهدوزی آشنا شدم، به نظرم ملیله و مروارید دوزی از رشتههای سخت در حوزه صنایع دستی است، اما ظرافت کار و علاقهای که به فعالیتهای هنری دارم موجب شده چند سالی است در این کارگاه مشغول فعالیت هستم.
قمری خانم؛ بدون هیچ هزینهای کار را به ما یاد داده و بابت مکان هم از ما مبلغی دریافت نمیکند و در حوزه عرضه به بازار هم کمک میکند، اما واقعیت مطلب این است، که بیشترین سود کار به جیب دلالانی میرود که هیچ زحمتی بابت کار نمیکشند.
طراحی کار را هم خودم انجام میدهم، بابت هر جلیقه ملیله دوزی شده فقط ۴۵ هزار تومان دریافت میکنیم چرا که خودمان قادر به خرید مواد اولیه نیستیم و به صورت سفارشی مواد اولیه را از واسطه میگیریم و فقط هزینه ناچیز به عنوان حق دست به ما پرداخت میکنند.
سیب میخک نماد عشق ۱۰۰ ساله
تولید سیب میخک به عنوان یکی از نمادهای تاریخی در فرهنگ کردها دیگر محصولی است که توسط این بانوی خوشذوق روستایی تولید میشود، هلاله خانم در این باره میگوید: در فرهنگ کُردی وقتی پسر و دختری عاشق همدیگر میشوند بهترین و بزرگترین سیب را انتخاب میکنند و به اصطلاح کردی آن را میخک ریز یا میخک کوب میکنند و به همدیگر هدیه میدهند و این نماد عشق در فرهنگ کردی است.
جالب است که حتی اگر بعد از ۵۰ سال هم کمی آب به سیب بپاشید بوی خوب میخک فضا را آکنده میکند.
بعد از فرو رفتن میخکها در سیب، آب سیب از طریق میخکها خارج شده و سیب تبدیل به یک گوی چوبین میشود. این پروسه یک ماه طول میکشد اما بعد از خشک شدن، این سیب بیشتر از ۱۰۰ سال به همان شکل اول باقی میماند.
جالب است که حتی اگر بعد از ۵۰ سال هم کمی آب به سیب بپاشید بوی خوب میخک فضا را آکنده میکند.
کلاهفیس ریشه در تاریخ
سروه خانم دیگر بانوی فعال در کارگاه تولید روستای سرخهدزج میگوید: کار کردن آدم را سرزنده می کند، علاقه زیادی به فعالیتهای هنری به ویژه تولید محصولاتی همچون کلاه فیس که ریشه در تاریخ دور و دراز مردمان این سرزمین دارد داشتم و خوشبختانه راهاندازی کارگاه خانم یاهویی در این روستا این فرصت را برایم فراهم کرد.
استفاده از کلاه فیس همچون بسیاری از سنتها و پوششهای قدیمی در گذر سنت به مدرنیته یک گسست پیدا کرد
کلاوه، کلاهی است که زیرهای از جنس مقوا دارد و بر روی آن مخمل میکشند و آن را با سکههای قدیمی، پولکهای رنگین تزیین و …این نوع کلاهها را در گذشته بزرگزادگان کرد با تزئینات نقره و طلا به سر میکردند و در مجموع برای نوزادان دختر تا دختر نوجوان و جوان و زنان تهیه میشد.
استفاده از کلاه فیس همچون بسیاری از سنتها و پوششهای قدیمی در گذر سنت به مدرنیته یک گسست پیدا کرد، اما بار دیگر علاقهمندی به این نوع پوششها در میان نسل نو دوباره خودنمایی میکند و در بسیاری از مراسمات بزم و عروسی از آن استفاده میشود.
البته من ساکن این روستا نیستم، اما علاقه به کار و محیط بسیار خوب این کارگاه که به صورت کاملا رایگان به علاقهمندان در رشتههای مختلف آموزش میدهد، چند روز در هفته مرا به سمت این روستا میکشاند.
همانطور که سکههای قدیمی را به کلاه مخملی کوک میکند ادامه داد، فعالیتهای هنری در کنار آرامش روحی منجر به کسب درآمد هرچند کم، برای بانوان فعال در این کارگاه شده است.
و اما…
زنان از قدیمالایام تا حال پا به پای مردان در تمامی عرصهها وارد میدان شدهاند و به هر جا که پا گذاشته، ثابت کردهاند میتوانند موفقترین باشند.
نبض زندگی در کارگاه صنایع دستی خانم یاهویی جریان دارد، صدایی که آوای خوش امید و تلاش است، صدایی که اگر از آن حمایت شود هیچگاه به سکوت تبدیل نخواهد شد.
کسانی که دغدغه نجات حقوق زن و نجات خانواده و نجات جامعه را دارند و از کسانی که دلسوزانه به فکر رونق کسب و کارهای کوچک برای ایجاد کسب و کارهای بزرگ و اشتغال جوانان هستند از این بانوان هنرمند حمایتن کنند.
باید فرصتهای برابر و توانافزایی برای زنان ایجاد کرد تا چرخه کارآفرینی، تولید، اشتغال و بازاریابی به صورت پایدار برای زنان در شهر و روستاهای این استان مرزی فراهم شود.
منبع : قارس