سحرخیز به «جامجم»میگوید: « به عنوان مثال میتوانیم به کاهش ۱۵ درصدی اعتبارات سازمان نوسازی مدارس اشاره کنیم. در حالی که میدانیم درصد قابل توجهی از مدارس ایران نیاز به نوسازی دارند. یا به حذف بودجه توزیع شیر، آن هم با وجود تشدید آلودگی هوا میتوان اشاره کرد. یا به حذف ردیف بودجه تغذیه، سرویس مدرسه و حمایت از لازمالتعلیمها میتوانیم اشاره کنیم.» کنار هم قراردادن این دادهها یک نظام استدلالی عجیب را پیش روی ما میگذارد، این که مناطق محروم، فراموششدگان در لایحه بودجه امسال هستند. آنچه دیگر نباید از نظام آموزشی انتظار داشته باشیم چیزی به نام کیفیت است. سحرخیز میگوید: « ما ۱۶هزار کلاس درس داریم که با تراکم بالای ۴۰ نفر دارد اداره میشود در صورتی که استاندارد خود آموزش و پرورش ما ۲۳ نفر است! ما هنوز ۱۳۵ هزار دانشآموز متوسطه اولمان دارند در مدارس مختلط درس میخوانند. یعنی در پایه هفتم تا نهم ۱۳۵ هزار دانشآموز مختلط داریم! یعنی ۸۴۰۰ کلاس مختلط در این پایهها داریم. ما همین حالا ۴۰۰ هزار معلم کم داریم. نمیتوانیم این کمبود معلم را با بازنشستهها پر کنیم. بعد میگوییم شعارمان عدالت تربیتی و ارتقای کیفیت آموزش است!»
نکته تلخ دیگری که در بودجه تخصیصی این لایحه به چشم میخورد مربوط به بازماندگان از تحصیل است. با اعلام رسمی خود آموزش و پرورش در حال حاضر ۹۱۱ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل در دوره ابتدایی و متوسطه داریم که نزدیک به ۸۴۰هزار نفر آنها از طبقه کم برخوردارند. البته همه این موارد مربوط به بودجه امسال نیست و طی دو دهه گذشته نگاه دولتها به آموزش و پرورش نگاهی مصرفی بوده است و نه سرمایهای. نتیجه و پیامد چنین دیدگاهی حالا این شده است که بنا بر اعلام رسمی خود مسئولان آموزش و پرورش، ۴۴ درصد دانشآموزان دوره ابتدایی ما سواد خواندن و نوشتن ندارند!
روزنامه جام جم